یادداشت‌های یک دانشجوی دندانپزشکی

وبلاگ شخصی علیرضا علاقبند

استفاده از هر فرصت برای ارتباط با بیمار


پیش نوشت : با توجه به اهمیت و موقعیت عالی شغل دندانپزشکی برای شبکه‌سازی که در پست قبلی بهش اشاره کردم، نیازه که بدونیم چطوری میتونیم توی تعاملات روزانه‌مون، ارتباط‌های بهتر و سریع‌تری با بیماران بسازیم. چیزی که توی این پست درباره‌اش صحبت میکنیم.

 

اولین قدم برای ساختن یک ارتباط خوب و موثر با بیماران، صحبت کردن با اوناست. طبیعتا تا زمانی که با بیمارانمون صحبت نکنیم یا تمایلی به صحبت کردن نشون ندیم، هیچ ارتباطی شکل نمی گیره.
و دقیقا توی همین گفتگوها هست که آدم‌ها همدیگر رو میشناسند، خودافشایی میکنند و نسبت به قبل احساس نزدیکی بیشتری به هم میکنند.

 

برای مایی که به اهمیت شبکه‌سازی آشنا هستیم و میخوایم آگاهانه براش قدم برداریم، باید شروع کننده مکالمه خودمون باشیم. چون بیماران باهمدیگه متفاوتند. برخی بیشتر اهل تعامل هستند و ممکنه خودشون شروع کنند به ارتباط گرفتن با شما. برخی دقیقا برعکس.

 

حالا چرا ما باید شروع کننده مکالمه باشیم؟

اول اینکه اصل Reachable بودن رو رعایت کرده باشیم. دوم اینکه همیشه باید یادمون باشه که در بین بیمارانمون افرادی هستند که اتفاقا خیلی دوست دارند با ما تعامل برقرار کنند اما به دلایل مختلف روشون نمیشه یا خجالت می کشند.

 

در نتیجه ما باید در طول درمان از هر فرصتی برای صحبت کردن درباره موضوعات مختلف با بیمار استفاده کنیم.

 

نکته: حتما نیازی نیست درباره موضوعات قلمبه سلمبه صحبت کنیم. صحبت ما میتونه درباره یه اتفاق توی شهرمون باشه، میتونه درباره شغل بیمارمون باشه، میتونه درباره مدرسه‌ی بچه بیمارمون باشه و ...
اتفاقا همین موضوعات ساده‌تر و روزمره‌تر باعث شکل‌گیری بهتر ارتباط میشه.

 

کاربرد در دندانپزشکی: یکی از بهترین زمان‌ها برای شروع تعامل عمیق‌تر با بیمار، بعد از تزریق بی‌حسی هستش. زمانی که ما بی‌حسی رو تزریق میکنیم و منتظریم تا اثر خودشو بذاره، به جای اینکه ما مشغول کار خودمون بشیم و بیمار هم به در و دیوار خیره بشه، میتونیم از فرصت استفاده کنیم و بیشتر با بیمارمون صحبت کنیم.

 

یه اشتباهی که خود من میکردم این بود که وقتی تزریق بی‌حسی رو انجام میدادم - مخصوصا تزریق بلاک که زمان طولانی‌تری نیاز داره - بیمار رو رها میکردم و میرفتم با دوستانم توی بخش صحبت می کردم یا مشغول انجام کارهای غیرفوری میشدم.