اگه با من آشنا باشید میدونید که برای قبولی در رشته دندانپزشکی، 3 بار کنکور دادم. از رتبه 19.000 منطقه در سال اول تا رتبه 326 در سال سوم.
معمولا در مواجهه با یک کنکوری، اولین سوالی که ازم پرسیده میشه اینه:
که چطوری تونستی این همه بهبود رتبه داشته باشی؟
چه چیزی در سال سوم برات متفاوت بود؟
و چه کار جدیدی انجام دادی؟
جواب این سوال ساده و تک جمله نیست. اما قصد داریم در چند پست مختلف از تجربه خودم و چیزهایی فکر میکنم عامل پیشرفتم بودن بنویسم. توی این پست میخوام به یک سوالی که در ذهن دارم از دید خودم جواب بدم:
مهمترین عاملی که باعث موفقیت در کنکور میشه چیه؟
از نظر من، موفقیت در کنکور به شدت وابسته به مهارتی است به اسم مدیریت احساسات.
یکی از ویژگیهای سال یا سالهای کنکور، تجربه احساسات متنوع در بازههای زمانی مختلف است. خیلی پیش میاد که یکروزهایی از خواب بیدار میشی و کاملا ناامیدی، روزهایی هست که پر از انگیزه هستی. روزهایی هست که میتونی بیشتر از 10 ساعت مفید درس بخونی، روزهایی هست که احساس میکنی حتی حوصله غذا خوردن رو هم نداری. یه روزایی ناراحتی یه روزایی خوشحال، یه روزایی افسردهای، یه روزایی بمب انرژی. یه موقع عکس دانشگاه و رشته مورد علاقتو میچسبونی به دیوار؛ یه موقع دیگه احساس میکنی حتی اگه کل 24 ساعت رو هم درس بخونی بازم نمی تونی توی اون دانشگاهی که میخوای قبول بشی.
اگر قرار باشه با هر کدوم از این احساسات مختلف، عملکرد و رفتار تو تغییر کنه، رسیدن به رتبههای خوب، دور از انتظار میشه. پس باید یاد بگیریم چطوری احساساتمون رو مدیریت کنیم.
وقتی میگم یاد بگیریم احساساتمون رو مدیریت کنیم، نمیگم که کاره آسونیه. اما کار پیچیده و عجیب غریبی هم نیاز نیست انجام بدم. چطوری؟
مثلا یکی از احساساتی که کم و زیاد تجربه می کنیم، اضطرابه (یا غیردقیق ترش، استرس).
برای اینکه بتونیم این حس رو مدیریت کنیم در قدم اول باید بدونیم که هیچ موقع احساس استرس ما در سال کنکور صفر نمیشه. فقط یک انسان مرده هستش که در شرایط سرنوشتساز، هیچ استرسی نداره.
پس اول از همه باید بپذیریم که اصلا قرار نیست استرسمون از بین بره. قدم دوم اینه که بدونیم حتی با وجود استرس هم میشه کاری که باید انجام بشه رو انجام بدیم. یعنی هر روزی که از خواب بیدار میشی و احساس استرس میکنی، باید به این حس آگاه بشی و بعد به عنوان یک حس طبیعی در انسان، باهاش کنار بیای.
مثلا میتونی روزت رو با این جمله شروع کنی: کاملا میدونم که الان دارم احساس استرس رو تجربه میکنم و احتمالا قراره تا آخر امروز هم این حس رو کم یا زیاد داشته باشم. میدونم که این حس کاملا طبیعیه و بدنم به صورت فیزیولوژیک داره منو برای بازدهی بالاتر آماده میکنه. پس من با این حس کاری ندارم و میذارم که وظیفشو انجام بده و منم به کارهای خودم میرسم.
دقت کنید توی این مکالمه با خود، ما اصلا قرار نیست با جملات مثبت و خوشگل خودمون رو گول بزنیم. بلکه اتفاقا داریم حقایق کاملا علمی و ثابت شده رو به خودمون یادآوری میکنیم. و همچنین طرز فکر خودمون رو اصلاح میکنیم. (به اصطلاح Reframing انجام میدیم).